مبانی نظری تعاریف و مفاهیم دین
مبانی نظری تعاریف و مفاهیم دین
مبانی نظری تعاریف ومفاهیم دین |
![]() |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
2-1- مقدمه
2-2- مفهوم دین
2-2-1- معنای لغوی
2-2-2- معنای اصطلاحی دین
2-2-3- ابعاد دین
2-3- منشاء دین
2-3-1- علل پیدایش دین
2-3-2- علل پذیرش دین .
2-4- کارکرد های دین .
2-4-1- کارکرد های فردی .
2-4-1-1-معرفت زایی ..
2-4-1-2- کارکرد احساسی (بهداشت روانی
2-4-1-3- کارکرد اخلاقی و رفتاری .
2-4-2- کارکرد های اجتماعی
2-4-2-1- همبستگی
2-4-2-2- آزادی و عدالت اجتماعی
2-4-2-4- هویت سازی .
2-5- طبقه بندی ادیان
2-5-1- ادیان غیر توحیدی ..
2-5-2- ادیان توحیدی .
2-5-2-1- زرتشت .
2-5-2-2- یهودیت
2-5-2-3- مسیحیت
2-5-2-4- اسلام .
2-6- مساله تعدد ادیان .
2-6-1- انحصار گرایی .
2-6-2- شمول گرایی ..
2-6-3- کثرت گرایی
2-7- نگاهی به اصول مشترک ادیان .
2-8- جمع بندی و نتیجه گیری .
1-
1-1- مقدمه
انسان
از خاک تهی پا به عرصه نادانی هایش نهاد و در لحظه ای تهی از آنچه که نمی
توانست داشته باشد، در پی ساختن مفهومی از خود بود تا در این ناتوانی درک
به خود انگیزه ای از برای بودن و دانستن ارزانی دارد؛ آرام آرام او در
تاریکی مطلق از دانستن دست می ساید و برای فردا، داشت هایی نه چندان از سر
دانایی گرد هم می آورد، برداشت هایی متفاوت و گوناگون به او حس غریب وجود
را القا می کند و او در میان جمعی از دانسته ها که برایش در عین تازگی از
ارزش هایی متفاوت بر خوردارند، غلت می خورد. او نمی داند چرا گاه از آنچه
می یابد خشنود می شود، گاه متعجب؛ گاه می هراسد و گاه می رنجد؛ او بیشتر می
آموزد؛ خواسته هایش، نیرو هایش و ناتوانی هایش برایش آشکار می گردند؛ و او
سخت به دنبال طنینی است که مدهوشش می سازد، فهم طنینی گنگ، طنینی از جنس
"الست بربکم"؛ شاید اصطلاحی که یونگ آن را "قدرت قاهره" می خواند و اذعان
می کند که انسان آن را به صورت ارواح، شیاطین، خدایان، قوانین، صورت مثالی،
کما مطلوب و غیره مجسم می سازد. همان طنینی که انسان به دنبال فهم شعور
مندانه آن است. یونگ از این مطلب استفاده می کند و مفهومی را مطرح می سازد
که حاصل آن مراقبت، تذکر و توجه دقیق به عواملی موثر در زندگی زندگی است که
انسان به آنها "قدرت قاهره" اطلاق می کند و این مفهوم را همانا دین می
نامند.(مورنو، 1380، ص63)
دین یکی از وجوه امتیاز بشر است که از دیگر
نشانه ها مانند درک عشق، آگاهی و قدرت زیبایی شناسی متمایز تر به نظر می
رسد. در تاریخ بشر هرگز قبیله ای وجود نداشته که به گونه ای دین نداشته
باشد.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو دلم نشستی
سعدی
با
توجه به نقش اساسی مساله دین در این پژوهش، این فصل به بررسی اجمالی این
موضوع خواهد پرداخت از این رو نخست منظور از دین به طور خلاصه بیان شده سپس
ابعاد دین و کارکرد های آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ در نهایت با توجه
به وجود دین های متفاوت در جهان طبقه بندی ادیان، مساله تعدد ادیان و
رویکرد اندیشمندان نسبت به آن به طور خلاصه ارایه خواهد شد.
1-2- مفهوم دین
واژه
"دین" در ردیف آن دسته از مفاهیمى قرار دارد که همواره در میدان آرا و
نظرات گوناگون صاحبنظران قرار داشته است(مصباح یزدی، 1365، ص28) و به دست
آوردن یک توافق مشترک در باره آن بسیار مشکل، بلکه محال است، تا جایی که
عدهاى از محققان آن را قابل تعریف نمىدانند.(1984، ص9- مطهری،1363، ص117)
رابرت
ا.هیوم (1372) در کتاب ادیان زنده جهان مىگوید: "دین به اندازهاى ساده
است که هر بچه عاقل و بالغ مىتواند یک تجربه دینى حقیقى داشته باشد و به
اندازهاى جامع و پیچیده است که براى فهم کامل و بهرهگیرى تام از آن
نیازمند تجزیه و تحلیل مىباشد." (ا.هیوم، 1372، ص18) میرچا الیاده نیز در
دایرة المعارف دین نیز آورده: "شاید هیچ کلمهاى غیر دین نباشد که همواره و
آشکارا خیلى صاف و ساده به کار رود؛ ولى در واقع، نمایانگر نگرش هایى باشد
که نه فقط بسیار متفاوتند، بلکه گاه مانعة الجمعاند."(الیاده،1374،ص202)
"تنها در غرب، آن قدر تعریفات فراوان از دین پدید آمده است که حتى ارائه
فهرست ناقصى از آن غیر ممکن است." (خرمشاهی،1373،ص 85)
لذا موضوع «دین»
از چنان گستردگى و وسعتى برخوردار است که به طور طبیعى، نمىتوان از یک بعد
و یا منظر خاصى به تحقیق و بررسى آن پرداخت.( ا.هیوم،1372،ص24) به هر روی
مسلما لازم است مقصود از دین در این پژوهش - تاحد امکان واضح - مشخص گردد.
بدین ترتیب، ارزیابى دیدگاههاى گوناگون و متنوّع، می تواند روشنکننده
وجوه گوناگون موضوع باشد.
1-2-1- معنای لغوی دین
به لحاظ لغوی
واژه "religion" از ریشه لاتین"religio"، به معنای برقرار ساختن مجدد رابطه
است(تالیافرو، 1998،ص22) و آگوستین آن را به معنای عبادت می دانست.
فعالیتی که به واسطه آن مردم آگاهانه برای احترام و ستایش خدا رو به سوی او
می کنند. بنابراین می توان آن را برقراری مجدد رابطه فراموش شده یا گسسته
شده میان خدا و بندگان از طریق عبادت دانست.(گریفیتس، 2002، ص3) واژه
"دین" نیز واژه ای عربی است که به معانی گوناگون از جمله، جزا، اطاعت، قهر
و غلبه، عادت، انقیاد، خضوع، پیروی و مانند آنها آمده است.(یزدانی، 1389،
ص3)
1-2-2- معنای اصطلاحی دین
در مورد معنای اصطلاحی دین جیمز لوبا (1912) تعاریف دین را به سه دسته عقلگرایانه، عاطفه گرایانه و عمل گرایانه تقسیم می کند.
-
تعاریف عقل گرایانه: این گونه تعاریف دین را نوعی معرفت می دانند یعنی
مجموعه از باورها که موجب پیدایش معرفت خاصی در انسان می شود. برای مثال
هربرت اسپنسر می گوید:"ذات دین ایمان به این است که همه چیزهای تجلیات
قدرتی هستند که فراتر از حد معرفت ماست."(هیوم، 1385، ص23) و به گفته ماکس
مولر دین ایمانی است مستقل از حس و عقل و علی رغم آن که بشر را قادر
میسازد که امر لایتناهی را درک کند. (مولر، 1893 ، ص 13)
- تعاریف عاطفه
گرایانه: همچون تعریف شلایر ماخر متکلم پروتستانی آلمانی که دین را
احساس وابستگی مطلق به چیزی دیگر می داند. ویلیام جیمز نیز با تاکید بر
این جنبه می گوید: "دین عبارت است از تاثرات و احساسات و رویدادهایی که
برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از از همه وابستگی ها رخ می دهد."
(جیمز،1367،ص6)
2- 1- جوان
همانطورکه در مقدمه عنوان شد،
محوریت مرکز محله مورد نظر، جوان و سپری کردن اوقات فراغت وی با رویکرد
کارآفرینی و اصلاح الگوهای ذهنی وی می باشد.حال به بررسی جوان به عنوان
محور بحث می پردازیم.
2- 1- 1- تعریف جوان
جوانی به زمانی میان
کودکی و میانسالی در زندگی هر فرد گفته میشود. به طور تقریبی برابر است با
سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی .جوانی همچنین با نمود، طراوت، نیرومندی، روح و..
بعنوانِ شخصی که جوان است نیز تعریف شده است. (مک میلان،1981،ص115)
در
سراسر جهان، اصطلاحات جوان و نورسیده غالباً به یک مفهوم گفته میشوند.
جوانی به دورهای از زندگی گفته میشود که نه کودکیست و نه بزرگسالی. بلکه
جایی میانِ این دو است. وقتی میگوییم او جوان است جوانی، بعنوان مشخصه یک
نگرش خاص از نوع رفتار شخص است.
در تعریف جوان و جوانی عمدتاً به مشخصه
بلوغ روانی و ظهور رفتارها و حالات پس از دوران کودکی و نوجوانی توجه
میکند و به همین نحو یک فیزیولوژیست آثار رشد و بلوغ فیزیولوژیکی را در
اشخاص مد نظر قرار میدهد.
جوان حلقه اتصال دو نسل است :1- نسل گذشته 2- نسل آینده
هرگونه
سخنی در مورد جوان در عین سادگی بسیار مشکل و پیچیده است، زیرا احتیاج به
معرفت و شناخت کامل این دو نسل دارد. شناخت این نسل یعنی شناخت روحیات،
شناخت تمایلات، شناخت احساسات، شناخت خواستهها و توانمندیهای جوان. پس
اگر نتوانیم تفسیری صحیح و منطقی از جوان داشته باشیم، نمیتوانیم او را
دریابیم و مهمترین نکته اینجاست که او نیز از خود، محیط خود، آینده خود و
هدف آفرینش تفسیر روشن و همگون داشته باشد.
2- 1- 2- جوان و رهیافت¬های آن
اگر
به مطالعات علمی در خصوص جوانان که بیشتر از نیمه دوم قرن بیستم به بعد
انجام شدهاند نظری بیفکنیم متوجه میشویم که در مطالعات مربوط به مسائل
جوانان رهیافتهای گوناگونی وجود داشته است. در بررسی تماس که انجام شده
میتوان چهار رهیافت عمده ذیل را از یکدیگر تفکیک کرد: رهیافت روان شناختی،
رهیافت عمده ذیل را از یکدیگر تفکیک کرد: رهیافت روان شناختی، رهیافت
تنکردشناختی، رهیافت جامعهشناختی و رهیافت جمعیت شناختی. در سالهای اخیر
به علت توجه و حساسیت بیشتر جوامع بر مسائل اجتماعی و توسعهای آن چه بیشتر
مطرح بوده، رهیافت جامعهشناختی و جمعیت شناختی است. رهیافتهای جامعه
شناختی را میتوان در مطالعات فرهنگی و خرده فرهنگی مربوط به جوانان مشاهده
کرد و رهیافت جمعیت شناختی را در مدیریت توسعه و برنامهریزی دولتی که با
اهداف آماری همراه است، مشاهده کرد. با این حال ضمن تأیید مجزا بودن چهار
رهیافت فوق باید متذکر شد که رهیافتی تلفیقی از این رهیافتها وجود دارد که
از طرف برنامهریزان امور جوانان اتخاذ میشود. برنامهریزان و
سیاستگذاران خاص مسائل جوانان با اعتقاد به این که مسئله جوانان مسئلهای
فرا بخشی است و نمیتوان آن را در یک حوزهی خاص مورد بررسی و رسیدگی قرار
داد. اقدام به اتخاذ رهیافت چند بخشی میکنند. در رهیافت چند بخشی هم به
مسائل روان شناختی، تنکردشناختی و جامعه شناختی جوانان توجه میشود و هم
مسائل جمعیت شناختی جوانان در رهیافت چند بخشی به طور همزمان مسائل کیفی و
کمی جوانان در نزد پژوهشگران و سیاستگذارانی که در حوزههای مختلف علم و
عمل مشغول هستند، متفاوت است و این به علت رهیافتها و منظرهای مختلفی است
که نسبت به موضوع مورد مطالعه خود دارند. این موضوع زمانی که چند ملت
مختلف را مورد مقایسه قرار دهیم به وضوح مشهود است، زیرا در کشورهای مختلف
تعاریف متفاوتی از جوان و جوانی در نزد برنامهریزان امور جوانان وجود دارد
به طوری که جوانان را در گروههای سنی تقریباً متفاوت قرار میدهند. برای
نمونه، جوانان در جمهوری اسلامی ایرانی گروه سنی 14 تا 29 سال، در اتریش
گروه سنی 15 تا 25 سال ، در مالزی گروه سنی زیر 40 سال، و در تایلند گروه
سنی صفر تا 30 سال تعریف شدهاند. به طور کل تعاریفی که از سوی بیشتر
کشورهای جهان ارائه شده است معدل 15 تا 25 سال را شامل میشوند. در نزد
سازمانهای بینالمللی نیز این تنوع و تکثر در تعریف از جوانان به چشم
میخورد. برای نمونه، یونسکو که خود تحت نظام ملل متحد قرار دارد در تعریف
خود از جوانان گروه سنی 15 تا 40 سال را پیشنهاد داد که مورد توافق
بینالمللی هم قرار گرفت، در حالی که بخش اطلاعات ملل متحد و دیگر
برنامهها و ارگانهای ملل متحد تعریف ارائه شده از سوی واحد جوانان ملل
متحد مستقر در اداره امور اجتماعی و اقتصادی دبیرخانه ملل متحد را
پذیرفتهاند: یعنی گروه سنی 15 تا 24 ساله. (مک میلان،1981،ص115)
در
مطالعهای که سازمان ملل متحد تحت عنوان «وضعیت جهانی جوانان در دههی
1990» انجام داده است این تعریف از جوانان ارائه شده است:" جوانی مرحلهای
انتقالی از علایق و آسیب پذیریهای کودکی به حقوق و وظایف بزرگسالی است.
جوانی مرحله وظایف، مسئولیتها و مشکلات جدید است و نوجوانی معمولاً به
عنوان دورهای موقت شناخته میشود که طی آن جامعه فرد را به عنوان یک کودک
محسوب نمیکند، اما در عین حال به او موقعیت قانونی یک بزرگسال را نیز
اعطا نمیکند. جوانان به هنگام بلوغ معمولاً از موقعیت کامل بزرگسالان و
حقوقی چون تشکیل خانواده اشتغال به کار و حقوق سیاسی برخوردار نیستند. قبل
از این که جوان فرصت داشته باشد از این مرحله انتقالی که جوانی نامیده
میشود عبور کند اغلب با مشکلات گوناگونی در زمینههای بهداشت، مسائل
خانوادگی مانند (خانواده و نزدیکان) مسائل آموزشی، رشد و پیشرفت مواجه
میشود. در بعضی از کشورهای توسعه یافته کلمهی جوانان میتواند معنای
اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. مانند کار تمام وقت، ازدواج و بچهدار شدن (
و نیز تا حدودی نحوه زندگی بزرگسالان) دختران و زنان جوان در مرحلهی
جوانی سریعاً نحوهی زندگی بزگسالان را میپذیرند. بر این اساس تعریف جوان
به عنوان فرد بین 15 تا 24 سال تعریفی مناسب برای کل جوانان و تحلیل آماری
گروههای مختلف سنی به نظر میرسد. واژه جوان معانی گوناگونی در نقاط مختلف
جهان دارد که تنها از طریق سن (تقویمی) افراد معنا پیدا نمیکند. با این
حال، در فرهنگ و تاریخ کشورها نیز این نکته قابل بحث است که جوانی دورهای
خاص از زندگی تلقی نمیشود و معیار سن و سال بر آن حاکم نیست. اگر در تاریخ
ادبیات ملتهای مختلف نظری بیفکنیم این واقعیت کاملاً مشهود است که اکثریت
ادیبان و حکیمان دردوران ما قبل مدرن هیچ معیار سنی خاصی برای جوانی قائل
نیستند و جوانی را مجموعهای از رفتارها، هنجارها، عادات امیال، آرزوها،
آزادیها، بیقیدیها و آرمانهای ضد و نقیض میدانند که توأم با عشق، صفا،
وفا، خوشگذرانی و آزادیهای فارغ از جهان کار و تعلقات زندگی مادی است.
در نگاه سنتی به جوان و جوانی ، معیار سن و سال برای تعریف جوانی کاری
بیمعناست و این مسئله خود به سبک زندگی سنتی و جایگاه و چگونگی نظام
آموزش در زمان گذشتههای دوربرمیگردد در دوران ما قبل مدرن دانش آموزان
علاقمند به شرکت در جلسات درس (جمعیتی از افراد نا بالغ گرفته تا افراد
میانسال) بدون رعایت سن و سال در حلقههای مشترک درسی و بحث حاضر میشدند.
همچنین در متون و ادبیات ما قبل مدرن نیز هیچ اثری از معیارهای جوانی مدرن
مانند سن و سال و دوره طولانی تحصیلات دیده نمیشود و بیشتر بر معیارهای
عشق، خوشگذرانی ، شور و حال و توان و قدرت مردانه تأکید میشود. (
شرفی،1390،ص50)
- ۰ نظر
- ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۱